فرهنگ
«فرهنگ»: یک کلمه و هزاران تعبیر.
کلمه «فرهنگ» را به ۱۰۰ نفر بدهید و ۱۰۰ تعریف مختلف را از آنها تحویل بگیرید!
در «قمنامه» یادداشتهایمان را در موضوعات فرهنگی شهر از نگاه نویسندگان قمنامه میخوانید.
بگذارید ما هم تعریف خودمان را داشته باشیم :-)
بازتاب شهر
۴ دی ۱۳۹۸
بازتاب شهر
ثابت شده، جهان، یک «شدن» و جنبش پیاپیوسته است، و ما انسانها، پارهای از آن، با این برتری، که میتوانیم، شبکههای زندگی را، برابر با نیازهای سرشتاریمان سامان دهیم؛ با برنامهریزی و دستیابی به قاعدهها، ریشهها و سرچشمهها. هر دگرگونی در پیرامون انسان، دگرگونی در انسان است. از ابرمغالطههایی که برای ما پیش آمده، جداجدا دیدن و فهمیدن آفرینش است. آفرینشی که، یک کلّ بههمپیوسته و یکپارچه در درازای زمان است، و کوچکترین دگرگونی در آن، دگرگونی در کل پیکر. هر چه درون انسان، نابتر و زلالتر، پیرامون، شادانتر و شکوفانتر و هر چه دگرگونیها در پیرامون، روشمندتر و لطیفتر،…
آغاز با روزنامهنگاری شهری
۱۸ آذر ۱۳۹۸
آغاز با روزنامهنگاری شهری
ابلاغ سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت در کنار دیگر خبرهای ۲۲ مهر ۹۷ همان بازتاب را داشت که دیگر خبرهای آنروزها، با همان ماندگاری و اندازه از توجه مردم. بیشتر گمان میرود، ابلاغ سندهای برنامهای اینچنینی که بناست مبنای حرکت نیم قرن آینده ایران باشند، غوغایی به راه اندازد و تا مدتها بر سر زبانها باشد و محور بررسیها و کندوکاوها. چرا اینگونه نیست؟ این سندهای بالادستی، با همه ارجمندی، آنگاه که مجالی برای پیادهسازی نمییابند، در بهترین چگونگیها، به عنوان میراث مکتوب در کتابخانهها و نگهدارخانهها بایگانی میشوند و تنها شاید به این کار بیایند که بارهابار، در آینده…
مکتب سیاسی قم
۵ آذر ۱۳۹۸
مکتب سیاسی قم
پنج دهه پیش رونمایی شد. مکتبی که پس از سدهها بر آن شد، میان حکمرانی و دیانت، آشتی برقرار کند و روشنگریِ بنیانیافته بر جدایی دین از سیاست را به چالش طلبد و قم را به تلاقیگاه اندیشه و باور، حماسه و عرفان، شریعت و طریقت، وحی و عقل دگر سازد. میان کارگزاران و مدیران جامعه، جامعهای که بر مبنای اندیشه و مکتبی ویژه اداره میشود، آنچه بیشترین نقش را در پایداری و بهسامانی ساختارها دارد، «باور» به درستی و کارکرد آن مکتب و اندیشه است. این باور درونی، اگر نباشد، آن ساختار، بارو و سازوکار دیدهبانی و نیروی پایوَری…
تراز شهرنگاری (۱)
۲۳ اسفند ۱۳۹۷
تراز شهرنگاری (۱)
نابهجا بهکارگیری آرایههای ادبی و تصویرگریهای تو در تو، زمانیکه میبایست هر چه بیشتر از آهستهنگاری و بیرمقی در نوشتار پرهیخت و جانمایه و مقصود سخن را در نخستین فرازهای آن، به سرانجام خود رساند، رهاورد ناورزیدگی نویسنده و مخاطبناشناسی است؛ تا آنجاکه میتوان دانش ادبیات را برآیند بررسی و کنکاش روانشناسانه اصحاب قلم و احوالپرسی آنان از آنسوی خطابانشان دانست در درازای تاریخ، و در چگونگیهای اجتماعی و زیستی گوناگونی که اهالی هر زبان، با آن روبهرو بودهاند. دستاورد این خبرگیری و وجدان بیدار، مهارتهایی شد که با بهکاربستن آنها در گفتار و نوشتار، مخاطبِ سخن و خوانندگان، آسوده…