معمولا ذهنیت ما از یک واقعه یا مکان یا شخص، تا حد زیادی به پوشش رسانهای و گفتهها و شنیدهها متکی است. بر همین اساس و با توجه به روایتهای مرسومی که از قم وجود دارد، معمولا قم را شهری با ساختار مدیریتی واحد و کلامی یکسان میبینند که در کل شهر ساری و جاری است؛ در حالیکه واقعیت شاید چیزی دیگر باشد.
در این یادداشت، فرازهایی از قم را روایت میکنیم.
حرم حضرت معصومه (س)
مشخصا یکی از مهمترین نمادهای قم، حرم حضرت معصومه (س) است؛ بارگاه دختر گرامی امام موسی کاظم (ع) و خواهر امام رضا (ع).
البته به جز حضرت معصومه (س)، امامزادههای شریف دیگری نیز در مجموعه حرم مدفون هستند، ولی حضرت معصومه (س) شناختهشدهترین بارگاه زیارتی قم و احتمالا بعد از حرم مطهر رضوی در مشهد، پرزیارتترین امامزادهی ایران است.
ساختمان نوستالوژیک و قدیمی مدرسه فیضیه و حرم حضرت معصومه (س)، دو مجموعه در کنار هم هستند. از این منظر، حرمی در قم نماد شده است که با دانش دینی همراه شده است.
با طرحهای توسعهای اخیر، حرم توسعه زیادی در سالهای اخیر پیدا کرده است. از جمله نمادهای مجموعه توسعهای حرم، مسجد امام حسن عسکری (ع) است. این مسجد با دستور مستقیم یازدهمین امام شیعیان و با یکی از باشکوهترین جلوههای معماریهای ایرانی ساخته شده است. میتوان گفت معماری این مسجد قابل قیاس با معماری مسجد امام در اصفهان است. دیدن این مسجد و معماری زیبا و روحانگیز آن، از جمله جاذبههای دیدنی شهر قم است که توصیه میشود.
یکی از ویژگیهای حرم، کمبود فضای سبز در محوطه حرم و اطراف حرم است. آنطور که در تاریخ آمده، محل مدفن حضرت معصومه (س) در داخل باغی قرار داشته است. باغی در چند صحن و بسیار مصفا و پر درخت. طبیعتا در طول تاریخ اثری از باغها باقی نمانده، ولی این حجم از بیدرختی و بیسبزینگی در حرم خیلی عجیب است.
درسهای اصلی که در حوزه علمیه قم برگزار میشود (عمدتا در حرم و مسجد اعظم که در کنار قم واقع است و همچنین برخی از دروس عمومی برگزارشده در مدرسه فیضیه) قابل استفاده برای عموم است. یعنی زواری که برای زیارت به حرم میآیند، میتوانند به سادگی در درس شرکت کنند و یک فضای درس طلبگی را از نزدیک تجربه کنند.
مراجع و آیات عظام
یکی دیگر از شاخصههای شهر قم، وجود دهها بیت مربوط به مراجع عظام است. تقریبا تمام مراجع تقلید که در بین مردم ایران شهره هستند و مردم آداب شرعیشان را با تمسک به آنها مییابند، در شهر قم اقامت دارند.
شهر قم مانند تمام شهرها یک ساختار کلاسیک حاکمیتی دارد (شورای شهر و شهردار و استاندار و فرماندار و مدیر ارشاد و قسعلیهذا)، ولی قم چیزی دارد که شهرهای دیگر ندارند: «بیوت».
«بیوت»، در واقع دفاتر هرکدام از مراجع تقلید شناختهشده و سایر علمایی است که دارای نفوذ هستند و طرفدارانی دارند. هرکدام از این بیوت، یک مرکز قدرت هستند. گاهی (یعنی اغلب) قدرتی که بیوت دارند، بر قدرت ساختار حاکمیتی رایج شهر میچربد. گاهی حتی قدرتشان مثل یک حکم حکومتی در کل کشور تأثیرگذار است. بیوت، درست یا نادرست، سندهای بالادستی حقوقی حکومت ایران بهشمار میروند.
همین قدرت باعث شده نهادهای قدرت ایران (قوای سهگانه و احزاب و سایر نهادهای حکومتی) حواسشان به بیوت باشد و سعی کنند در تصمیمات اصلی نظر آنها را جلب کنند.
روحانیون
آیکونترین بافت جمعیتی شهر قم، جماعت روحانیون و طلابی هستند که در مدارس گوناگون علمیه در قم تحصیل میکنند. طلبههای معمم، احتمالا شاخصترین نماد شهر قم است.
بر خلاف چیزی که خیلیها فکر میکنند، روحانیون در یک جای بزرگ به نام «حوزه علمیه قم» تحصیل نمیکنند، بلکه هرکدام در یکی از مدارس و حوزههای علمیه کوچک و بیشماری که در تمام شهر پراکنده است، مشغول به تحصیل هستند. معمولا این مدارس علمیه به یکی از دفاتر مراجع و بیوت وابسته هستند.
مرکزی وجود دارد به نام «مرکز مدیریت حوزه علمیه قم» که وظیفه مدیریت و رتق و فتق امور اداری و تشکیلاتی حوزههای علمیه را بر عهده دارد و امتحانات و رتبهبندیها را مدیریت میکند.
طلبههای جوان از سطوح پایین شروع به تحصیل میکنند و بر اساس استعداد و تلاشی که دارند، در بازه زمانی ۸ الی ۱۰ سال میتوانند به مرحله درس خارج برسند. درس خارج، در واقع دوره مطالعات تکمیلی است که پس از طی سطوح پایه طلاب به آن سطح میرسند و میتوانند فاز مطالعاتی خودشان را انتخاب کنند.
شاید تخمینا بتوان گفت که نیمی از این روحانیون ساکن قم هستند و خانه و زندگی برای خودشان دارند. نیمی از آنها نیز ساکن اقامتگاههای مدارس علمیه هستند. بعد از اتمام دوران تحصیل، ممکن است به شهر و دیار خودشان برگردند یا اگر دستشان جایی بند شد، در قم میمانند.
با اینکه ذات ساختاری روحانیت جوری است که روحانیون باید در کل کشور پراکنده شوند، ولی به دلایل گوناگون ترجیحشان بر این است که در شهر قم بمانند و خارج شدن از فضای شهر قم را سلب توفیق تلقی میکنند!
کلان شهر؟!
قم به معنای واقعی کلمه یک کلانشهر است. جمعیت بالا، پهنه وسیع شهری، طرحهای کلان توسعه شهر، حجم تولید ناخالص داخلی اقتصاد شهر و… قم را احتمالا در رده پنجمین کلانشهر بزرگ ایران (بعد از تهران، مشهد، اصفهان و تبریز) قرار میدهد، ولی نکته جالب اینجاست که خیلی از قمیها و مدیران قم باور ندارند که در یک کلانشهر زندگی میکنند. طبق آمار مرکز آمار ایران، قم در حدود ۱.۲۰۰.۰۰۰ نفر جمعیت دارد.
قم شهر تأثیرگذاری در سیاست و اقتصاد و فرهنگ ایران است، ولی آن اعتماد به نفسی را که باید داشته باشد، ندارد؛ و البته چرایی این موضوع، دلایل متعددی دارد که نیاز به فرصت بیشتری برای بررسی دارد.
میتوان گفت ساختار کلاسیک حاکمیتی در قم در اختیار مهاجرین است. غالب چهرهها و مدیران قم، بزرگشده شهر قم نیستند و فکر میکنم به جرأت میتوان گفت قم کلانشهری است که توسط غیرقمیها اداره میشود.
مسجد جمکران
یکی از جاذبههای مذهبی قم (در کنار حرم)، مسجد جمکران است. مسجدی با آیینهای عبادی ویژه و یک نماز مفصل. شبهای چهارشنبه، جمعیت عظیمی از تهران و سایر شهرهای اطراف به مسجد جمکران میآیند. این مراسمهای چهارشنبهها آنقدر مهم است که به یکی از ویژگیهای اقتصادی شهر قم تبدیل شده است.
شبهای چهارشنبه، ترافیکهای عجیبی در اتوبان تهران-قم ایجاد می شود. قطار جداگانهای در شبهای چهارشنبه در مسیر تهران به قم راه میافتد.
ماجراهای چاه مسجد جمکران هم داستانی است دیگر؛ که خارج از حوصله این یادداشت است.
بافت جمعیتی قم
به جز طیف روحانیون و طیف بازاریها و تجار (که به جز قم، بازار بزرگی در تهران و شهرهای دیگر را نیز پیش رو دارند)، با طیف عظیم قشر متوسط در شهر قم مواجه هستیم. بخشی از طیف مردم قم که اصیلتر و بومیتر هستند، در دو محله معروف و قدیمی «چهارمردان» و «خیابان آذر» ساکن هستند (و مناطقی دیگر).
دستهای دیگر، مردم ترکزبان هستند که عمدتا مهاجرینی از شهرهای غربی ایران هستند که به امید زندگی بهتر به قم هجرت کردهاند. این بخش، عمدتا در منطقه «نیروگاه» مستقر هستند.
بنا به دلایل اجتماعی زیادی، قم یکی از مهاجرپذیرترین شهرهای کشور است. در کنار جاذبه معنوی قم، دلایل دیگری را نیز میتوان برای این جذابیت نام برد.
یکی از ویژگیهای قم این است که شهری جذابی برای بازنشستگان در سراسر ایران است. بهخصوص افرادی که تم و درونمایه مذهبی دارند، دوست دارند پس از دوران بازنشستگی و فراغت از فضای کاری اداری، فرصت زندگی در قم را داشته باشند.
قم شاید از لحاظ ظاهری، شهری نازیبا باشد، ولی دلپسندیهای خاصی دارد.
شهر اینترنشنال
وجود بیش از ۲۵.۰۰۰ طلبه از کشورهای خارجی، قم را به یک شهر بینالمللی تبدیل کرده است. دانشگاه المصطفی (که قبلا با نام مرکز جهانی علوم اسلامی خوانده میشد) به تنهایی دانشجویانی از بیش از ۷۰ کشور دنیا دارد. در این دانشگاه حتی دانشجویانی از ایالات متحده آمریکا و اکثر کشورهای اروپایی، مشغول به تحصیل هستند.
برخی از فارغالتحصیلان این دانشگاهها، در مراکزی مثل معاونت برونمرزی صداوسیما یا شبکههای تلویزیونی خارجی (مثل الکوثر و پرستیوی و…) مشغول به کار میشوند و بعضا عیال ایرانی میگیرند و کلا ایرانی میشوند؛ ولی عمده آنها پس از فراغت از تحصیل به کشورشان برمیگردند. به عنوان مبلغ و روحانی و خیلیهایشان (با کمک ایران یا بدون کمک ایران) مراکزی دینی و انتشاراتی را در کشور خودشان راه میاندازند، ولی به طور کلی قم آنها را ظاهرا پس از فارغالتحصیلی فراموش میکند.
یکی از انتقادات در مورد تحصیل طلبههای خارجی، عدم تقسیمبندی صحیح جمعیتی است. مثلا عمده طلاب خارجی از دو کشور همسایه افغانستان و عراق هستند و سهم کشورهای دیگر خیلی کم است.
شهر ارزان
آماری که سازمان آمار ایران از وضعیت اقتصادی ۳۰ شهر بزرگ ایران در سال ۱۳۹۴ منتشر کرد، قم را ارزانترین شهر در بین کلانشهرهای ایران معرفی کرد.
هزینه متوسط زندگی برای یک خانوار ۴ نفره در قم، حدود ۹۵۰ هزار تومان است. تقریبا شهر دیگری را در بین شهرهای بزرگ ایران نمیتوانید پیدا کنید که با مبلغی زیر یک میلیون تومان بتوان یک خانواده را اداره کرد.
البته خودِ قمیها ظاهرا قبول ندارند که در شهر ارزانی زندگی میکنند و با شدت و حدت این نظر را رد میکنند!
فلافل در فرهنگ قم
فلافل یک غذای اسنک ارزانقیمت و وارداتی به شهر قم است. بر خلاف خیلی از نقاط کشور که فلافل توسط اهالی جنوب کشور برای آنها به سوغات آورده شده و اغلب گردانندگان فلافلفروشیهای تهران و شهرهای دیگر، مهاجران اهوازی و خرمشهری و بندرعباسی هستند، در قم قضیه فرق میکند. فلافل در قم یک سوغاتی از سوی اهالی عراق و لبنان است.
هرچه که هست، فلافل به جزئی از فرهنگ قم تبدیل شده و اهالی قم آغوششان را به سوی این ساندویچ لذیذ و سالم و ارزانقیمت گشودهاند و حسابی با آن اخت شدهاند! در هر کوی و برزنی در قم، یکی از مغازههای فلافلفروشی را میتوانید پیدا کنید. فلافل در قم با سس مخصوص (سس انبه) سرو میشود و هر نوع سسی به جز سس انبه، نوعی توهین به ذاتِ فلافل محسوب میشود!
سفارش فلافل و خوردن فلافل در قم آدابی دارد که در این مجال نمیگنجد!
سوهان
نمیشود از قم صحبت کرد و حرفی از سوهان به میان نیاورد. سوهان، سوغاتی شماره یک قم است که شهرت آن فراتر از مرزهای ایران است. زمانی برند «حاج حسین سوهانی و پسران» با آرم معروف زرافهاش مطرح بود، ولی این روزها و با ورود برندینگ و مدیریت نوین، برندهای مختلفی مطرح شدهاند. «سوهان ساعدی نیا» و «سوهان خودکار» از جمله برندهای مطرح این سالها در سوهان قم هستند.
هزاران کارگاه کوچک و بزرگ تولید سوهان در داخل و خارج از شهر قم مشغول به کار هستند. سوهان قم از آن دست سوغاتیهایی است که بعید است یک نفر وارد قم شود و بدون آن از قم خارج شود.
نشر حوزوی
وجود تعداد بالای مطبوعاتی که با گرایشهای مختلف و توسط نهادها و مؤسسات مختلف حوزوی در قم منتشر میشود، قم را به شهر انتشاراتی تبدیل کرده است.
دفتر تبلیغات اسلامی (وابسته به مرکز مدیریت حوزه علمیه قم) با انتشار حدود ۳۰ نشریه ادواری، پیشقراول انتشار نشریات حوزوی در قم و ایران است.
از جمله معروفترین و قدیمیترین مجلات دفتر تبلیغات قم، مجله «حوزه» است که مدت زمان بیش از ۳۵ است در حال انتشار است. دو سه سالی مجله به کمای نشر رفته بود و از بهار امسال با حال و هوا و یونیفرمی جدید مجدد شروع به انتشار کرده است. (روزنامه سازندگی پروندهای را برای شروع دوره جدید مجله حوزه منتشر کرد.)
یکی دیگر از مجلات تأثیرگذار دفتر تبلیغات که خارج از قم هم خوانده میشود و منشأ تأثیر بود، دوهفتهنامه «پگاه حوزه» بود که جریان روشنفکری دینی را (البته در همان بستر و چارچوب گفتمان حوزه علمیه قم) دنبال میکرد. این مجله که با مدیرمسؤولی وزیر کنونی ارشاد منتشر میشد، چند سال پیش خودخواسته تعطیل شد.
مؤسسات پژوهشی حوزوی
یکی از شاخصههای شهر قم، وجود صدها (و شاید بتوان گفت، هزاران) مؤسسه انتشاراتی و پژوهشی و تحقیقاتی در شهر قم است.
بر اساس یک آمار، حدود ۱۰ هزار مؤسسه در قم فعالیت میکنند.
مجموعه منشورات این مؤسسات (شامل کتاب، مجله، خبرنامه، وب سایت و…) از رقم خارج است.
حوزهای از علوم انسانی وجود ندارد که مثال بزنید و در آن حوزه اقلا چند مؤسسه مشغول به فعالیت نباشند. خیلی از این مؤسسات با هم همپوشانی دارند. طلاب و پژوهشگران زیادی در این نهادها مشغول به فعالیت و کار پژوهشی هستند. آسیبشناسی نهادهای پژوهشی در قم، مبحث دیگری است.
دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، یکی از نهادهای تأثیرگذار در فضای فکری و انتشاراتی شهر قم است.
ژورنالیسم در قم
روزنامهنگاری را در قم به دو دسته میتوان تقسیم کرد: رسانههای حوزوی – رسانههای شهری.
در حوزه رسانههای حوزوی، شاخصترین کارهای مطبوعاتی ایران و جهان تشیع در قم منتشر میشود.
در حوزه رسانههای شهری، در چند سال اخیر فضای متکثری در رسانههای شهری به وجود آمده، اما معتقدیم هنوز رسانهای که در خور شهر قم باشد، منتشر نمیشود.
به شکل عجیب و غیرقابلباوری روزنامهها و هفتهنامههای عمومی و خبری قم شبیه به هم هستند؛ جوریکه انگار همه آنها را یک تیم اداره میکند!
چهار روزنامه یومیه و حدود ۱۰ هفتهنامه در شهر قم منتشر میشود.
به جز رسانههای مکتوب، سایتهای خبری شهری نیز کارکرد خودشان را دارند، ولی ظاهرا هیچکدام از رسانههای آنلاین قم نتوانستهاند به رسانه غالب و مورد رجوع همه تبدیل شوند.
در کل میتوان گفت ژورنالیسم شهری کلا حال و روز خیلی خوبی در قم ندارد.
پاساژ قدس
پاساژ قدس در خیابان ارم (خیابان کنار حرم) واقع شده است. پاساژی قدیمی و ۴ طبقه با معماری خاص. این پاساژ، بازار محصولات نمادینِ آیینی است. بازاری با محصولات پر فروش و کممحتوا که درونمایه فرهنگی خاصی در آن مشاهده نمیشود. چیزی که در تولید این محصولات اهمیت دارد، مقبولیت عام است و شاید از این منظر نتوان چندان به محصولات عرضه شده در این بازار ایراد گرفت. مشتریانی از سراسر ایران به این پاساژ سر میزنند و میتوان گفت بازار بُنکداری محصولات فرهنگیِ آیینی در ایران است.
پاساژ قدس را از زاویهای دیگر میتوان به عنوان مرکز چاپ دیجیتال قم در نظر گرفت. یکی از خاطرات مشترک طلاب و دانشجویان و دانشآموزان قمی، حضور در طبقات بالایی این مجتمع برای کارهای تایپ و صحافی و پرینت جزوات درسی و پژوهشها است.
رودخانه قم و ماجرای مونوریل عجیب قم
مونوریل قم از پدیدههای دستپروده احمدینژاد بود. ظاهرا در زمان تحریمها چینیها از ایران نفت خریدند و در پروسه فاینانس مطرح شد که یک پروژه مونوریل برای ایران اجرا کنند. طرح ابتدا به اصفهان و اهواز و شهرهای دیگری پیشنهاد شد، ولی در نهایت و پس از عدم تمایل این شهرها، پروزه مونوریل در قم شروع به کار کرد. پروژه توسط چینیها اجرا میشد و شرکتهای ایرانی نیز با نظارت چینیها درگیر ماجرا شدند. بتنریزی و فوندانسیون مونوریل از جمله پروژههایی است که به شیوهای خاص و منحصربهفرد اجرا شده است.
طنز ماجرا اینجاست برای اجرای مونوریل پایههایی نصب میشود که خطوط مونوریل از روی مراکز جمعیتی رد شود، ولی در قم این پایهها در کف رودخانه نصب شدهاند و این سؤال بدیهی را پیش میآورند که چه مرکز جمعیتی و ترافیکی در کف رودخانه (خالی) قم وجود دارد؟!
مونوریل قم یکی از عجیبترین پروژههای شهری است که در کشور اجرا شده است. پروژه از همان زمان مطرح شدن، مخالفین جدی در سازمانهای تخصصی قم (منجمله نظام مهندسی) داشت که برای عدم اجرای این پروژه، دلایل زیادی داشتند.
یکی از مشکلات اساسی مونوریل در نزدیک حرم، از بین رفتن خطِ آسمانِ حرم بود. همین موضوع، ماجراهای زیادی درست کرد و باعث ایجاد تغییراتی در سازه در روبروی حرم شد. (همین موضوع خط آسمان و خراب شدن نمای شهر، دلیل مخالفت اصفهان با اجرای این پروژه بود.)
اقتصاد و صنعت قم
یکی از ویژگیهای برندهای صنعتی در قم این است که سعی میکنند در ساخت برند، از نام قم فاصله بگیرند؛ اتفاقی که مثلا در تبریز و ارومیه و اصفهان و شیراز رخ نمیدهد.
در قم ظاهرا مؤلفههای غیراقتصادی بیش از حد مرسوم در اقتصاد دخالت دارد. سؤال این است که چرا گردشگری در قم پا نمیگیرد؟ ایستادگیهایی گاهی مواقع رخ میدهد که شاید برای مردم سایر نقاط ایران عجیب باشد.
قم شهری کمهتل است و با توجه به تعداد بالای زوار شهر در تمام طول سال، این موضوع عجیب است. تعداد هتلهای باکیفیت و پنجستاره و چهارستاره هم کم است. شاید دلیل موضوع این باشد که اقامت زائر در شهر قم زیاد نیست.
رانندگی در قم و پدیده موتورها
رانندگی در قم قانون خاصی ندارد. صرفا مقداری اصول نهادینه شده درونی و بنیانهای اخلاقی است که رانندگان احساس میکنند و بر اساس آن پشت رل مینشینند و بر اساس غریضهای ذاتی رانندگی میکنند. (این تعریف البته تقریبا در تمام ایران ساری است!)
مثلا ممکن است ناگهان در یک وقت شلوغ، با اتوبوسی مواجه شوید که راننده آن صلاح میبیند در خط سه بلوار زنبیلآباد پارک کند.
موتور یک مرکب سنتی در شهر قم است. خیلیها هستند که ماشین هم دارند، ولی برای رفتوآمد ترجیح میدهند از موتور استفاده کنند. بر طبق آمار، به ازای هر ۳ نفر قمی، یک موتور در شهر تردد دارد و از این نظر ظاهرا رتبه اول در ایران متعلق به قم است.
و آیا موتورسواران قمی از کلاه کاسکت استفاده میکنند؟! حاشا و کلا! سالهای طولانی است که قم بالاترین آمار مرگو میر راکبین موتورسوار را دارد. کمتر قمی است که تجربه تصادف با موتور (حالا چه روی ترک موتور یا به عنوان عابر پیاده) را نداشته باشد. این موضوع اصلا به یکی از ویژگیهای یک قمی اصیل تبدیل شده است. یعنی جوری شده اگر یک نفر قمی باشد و تا به حال با موتور تصادف نکرده باشد و نتواند خاطرهای شخصی در این رابطه تعریف کند، یک چیزی از «قمیت»اش کم است و کمبودش را احساس میکند!
شهر آرامستانهایِ در دسترس
آرامستانهای وسیعی در سطح شهر قم مستقر هستند. تقریبا در شهر دیگری با این پدیده مواجه نیستیم. آرامستانهایی مثل گلزار شهدا (آخر چهارمردان) و قبرستان نو (روبروی حرم) و قبرستان وادیالسلام (منطقه خاکفرج قم)، همگی در محدوده مرکزی شهر قرار دارند.
مرقد قریب به ۴۰۰ امامزاده در شهر قم واقع است. محل دفن بسیاری از شاهان و بزرگان از عصر صفوی به بعد، در شهر قم بوده و بابت این موضوع رسیدگیهای زیادی در سدههای اخیر به شهر قم شده است. میتوان گفت قم محل دفن شخصیتهای سیاسی ایران در ۲۰۰ سال اخیر بوده است.
و قم شهری است ایستاده در پهنه تاریخ.
شهری تاریخساز و جریانساز.
و روایت ما ادامه دارد.
سلام. متشکرم.