آیا میتوان تعبیر ژورنالیسم حوزوی را به کار برد؟
قبل از ورود به بحث نگاهی به انواع مدلهای کار رسانهای در شهر قم (و به طور خاص در فضای حوزوی شهر قم) میپردازم.
یکی از شناختهشدهترین روزنامهنگارانی که نوشتن در مورد حوزه علمیه قم را به فضای مطبوعاتی کشور کشاند، فرید مدرسی است.
فرید در قم به دنیا آمده و در قم بزرگ شده است. عاشق نوشتن و روزنامهنگاری بود و با توجه به فضایی که در آن زندگی کرده و بزرگ شده بود، شناخت خوبی نسبت به مناسبات حوزه علمیه قم داشت.
فرید چند سفر ژورنالیستی به نقاط مختلف دنیا داشته که تجربیات خوبی برایش به دنبال داشت.
—————–
آیا در حوزه کار حرفهای ژورنالیستی میتوان انجام داد؟
منظورم از کار ژورنالیسم، نشریات علمی-پژوهشی و نیمچه علمی که توسط دفتر تبلیغات و صدها نهاد حوزوی و پژوهشی دیگر در قم منتشر میشود، نیست.
منظورم انتشار نشریهای است که با مخاطب عام، ولی با تمرکز روی موضوعات حوزه علمیه قم منتشر شود.
باز هم منظورم از مخاطب عام، مخاطب درون حوزه نیست. منظور، انتشار نشریهای است که در رابطه با عوالم طلبگی و حوزه علمیه قم منتشر شود، ولی مخاطب و خواننده آن از همه قشری باشند.
کار ژورنالیسم حوزوی برای مخاطب عام تاکنون انجام شده است؟
بله. انجام شده است. به طور مشخص، بیشتر نشریاتی که محمد قوچانی سردبیر آنها بوده، بخش جداگانهای برای مطالب حوزوی داشتند.
در حال حاضر بسیاری از مجلات ایران که در حوزه فرهنگ و اندیشه فعالیت میکنند، سرفصل مستقلی را برای حوزه در نظر گرفتهاند.
در این بخش تلاش میشد موضوعات روز سیاسی و اجتماعی کشور، از زاویه دید حوزه علمیه بررسی شود.
همچنین نگاه تبارشناسی و مطالب تاریخی در این نوشتهها پر رنگ بود.
برخی از نویسندگانی که اکنون به عنوان روزنامهنگاران تخصصی در حوزه «حوزه علمیه» شناخته میشوند، کارشان را از این جراید شروع کردند.
چه تلاشهایی تاکنون انجام شده است؟
اگر تعریف «ژورنالیسم حوزوی» را کار روزنامهنگاری حوزویان برای مخاطب عام برای رساندن پیام نهایی حوزه بدانیم، نمونه کارهای زیادی را میتوانیم مثال بزنیم.
ولی اگر منظورمان از «ژورنالیسم حوزوی» مطالبی باشد که به طور اختصاصی در مورد مباحث حوزوی، ولی برای مخاطب عام است، دستمان برای شاهد مثال آوردن کمی بسته میشود.
ایرادات ژورنالیستهای حوزوی
شاید بزرگترین ایراد در نشریات حوزوی (هم تشریات علمی و تخصصی و هم نشریات عمومی)، پیچیدهنویسی و مغلقگویی باشد.
از نشریه معتبر و قدیمی «حوزه» بگیرید تا فصلنامه «فقه» و «فقه اهل بیت (س)» و دهها و صدها نشریه دیگری که در فضای حوزه و حوزه علمیه قم منتشر میشود، پیچیدهنویسی و عرضه مطلب در یک بسته پر نقش و نگار نوشتاری، تبدیل به یکی از ویژگیهای آنها شده است.
نویسندگان به صورت پیشفرض مطلب را کمی پیچیده و خارج از رکگویی مرسوم ژورنالیستی مینویسند.
مطلب که به دست ویراستاران و کپی-ادیتورها میرسد، کار کمی پیچیدهتر میشود.
ویراستاران نشریات علمی-پژوهشی حوزه، مسابقهای بین خودشان به راه انداختهاند برای هرچه پیچیدهتر و پر اطناب کردن مطالب! دو بار باید یک پاراگراف را بخوانید تا بلکه متوجه شوید منظور نویسنده (ویراستار) از نوشتن این مطلب چیست (و البته تضمینی هم نیست که بعد از دو بار خواندن هم متوجه شوید!)
اگر ویراستاری بتوانید مطلب را به نحوی ویرایش کند که خواننده نتواند در خوانش اولیه به منظور نویسنده پی ببرد، وی برنده مسابقه نهانی ویراستاران حوزوی شده است (و جایزه او احتمالا یک خودکار قرمز است)!
وای به زمانی که قرار است دیباچهای بر یک کتاب نوشته شود یا سرمقالهای در یک مجله درج شود.
سرمقاله نوشتن، اوج تلاش ویراستاران و نویسندگان حوزوی در پیچیده کردن زبان فارسی است. یعنی برخی اوقات زبان فارسی به قدری در سرمقاله نشریات حوزوی پیچیده میشود که اگر ابوالقاسم فردوسی (علیهالرحمه) هم از گور برخیزد و مطلب را بخواند، نمیتواند معنی آن را تشخیص دهد.
اخیرا که مجلدات قدیمی فصلنامه «فقه» را در کتابخانه ابوی در قم تورق میکردم و سرمقاله برخی شمارهها را دوباره میخواندم، به درکی کاملا متفاوت از مضمون متن رسیدم که بسیار با درک اولیهام متفاوت بود؛ و این مهم از کسی برنمیآید به جز ویراستاران فخیمه نشریات حوزوی.
یعنی کار به جایی رسیده که برای مقالات نشریات علمی-پژوهشی حوزه باید یک ضمیمه هم منتشر کنند تحت عنوان «شرح مقالات». بعد یک ویراستار دیگر (که کمی با زبان فارسی مهربانتر و رقیقالقلبتر است) بیاید و مقالات را دوباره به زبان فارسی سلیس برای افرادی که به مکلف بودن معانی و نوشتهها عادت ندارند، ترجمه کند!
مثل کاری که تحت عنوان شرح و تلخیص و اینها برای برخی کتابهای درسی حوزه باب شده است و خوراک شب امتحان طلاب جوان را فراهم میکند.
سلام. از توجهی که به موضوع ژورنالیسم حوزوی دارید خوشحال شدم، اما من که حسن اجرایی هستم، یادم نمیاد جز چند ستون محدود در روزنامه مردم امروز، با گروه محمد قوچانی کار کرده باشم. آقای احمد نجمی هم که کلا با گروه مذکور کار نکردن. لطفا اطلاعات نادرست و غیردقیق منتشر نکنید. باز هم خسته نباشید.
با سپاس از توجه شما، توضیحات مربوط به اشخاص از یادداشت حذف شد.
این یادداشت را به صورت یک پست بلاگی از سوی یک علاقهمند به جریان روزنامهنگاری ببینید.
برایتان آرزوی موفقیت میکنم.